خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر بلوویرا

هفت عادت مردمان موثر نوشته استفن آر کاوی کتابی برای خودسازی است. این بر اساس اعتقاد کاوی نوشته شده است که نحوه دیدن ما از جهان کاملاً بر اساس ادراک خود ما است. برای تغییر یک موقعیت، باید خودمان را تغییر دهیم و برای تغییر خود باید بتوانیم ادراک خود را تغییر دهیم.
همه ما می خواهیم موفق شویم. و یکی از راه‌های موفقیت، شناسایی عادت‌هایی است که می‌توانند در سفر به ما کمک کنند.

توصیه می کنم این مسیر را با خواندن کتاب پرفروش استفن کاوی، هفت عادت مردمان موثر شروع کنید. آیا برای خواندن تمام 432 صفحه وقت ندارید؟ نگران نباشید بلوویرا همراه شماست

هفت عادت مردمان موثر

  • فعال باشید
  • آخرش را در نظر گرفتن
  • اولین چیزها را در اولویت قرار دهید
  • تفکر برد برد داشته باشید
  • ابتدا به دنبال درک کردن باشید، سپس برای درک شدن
  • هم افزایی کنید
  • اره را تیز کنید

افراد بسیار موثر چه عاداتی دارند؟

این کتاب با توضیحی درباره تعداد زیادی از افرادی که به درجه بالایی از موفقیت بیرونی دست یافته اند، باز می شود که هنوز با نیاز درونی خود برای توسعه اثربخشی شخصی و رشد روابط سالم با افراد دیگر دست و پنجه نرم می کنند.

کاوی بر این باور است که نوع نگاه ما به جهان کاملاً بر اساس ادراک خود ما است. برای تغییر یک موقعیت، باید خودمان را تغییر دهیم و برای تغییر خود باید بتوانیم ادراک خود را تغییر دهیم.

در مطالعه بیش از 200 سال ادبیات در مورد مفهوم “موفقیت”، کاوی تغییر بسیار مهمی را در روشی که انسان ها موفقیت را در طول زمان تعریف کرده اند شناسایی کرد.

در زمان های قدیم، اساس موفقیت بر اخلاق شخصیتی (چیزهایی مانند صداقت، فروتنی، وفاداری، اعتدال، شجاعت، عدالت، صبر، صنعت، سادگی، فروتنی، و قانون طلایی) بود. اما از حدود دهه 1920، نحوه نگرش مردم به موفقیت به چیزی تغییر یافت که کاوی آن را «اخلاق شخصیتی» می نامد (که در آن موفقیت تابعی از شخصیت، تصویر عمومی، نگرش ها و رفتارها است).
این روزها، مردم به دنبال راه حل های سریع هستند. آنها یک فرد، تیم یا سازمان موفق را می بینند و می پرسند: “چگونه این کار را انجام می دهی؟ تکنیک های خود را به من آموزش بده!” اما این «میانبرهایی» که ما به دنبال صرفه‌جویی در زمان و تلاش و دستیابی به نتیجه مطلوب هستیم، صرفاً چسب‌هایی هستند که راه‌حل‌های کوتاه‌مدتی را به همراه خواهند داشت. آنها به شرایط اساسی توجه نمی کنند.

کاوی می نویسد: «طرز دیدن مشکل، مشکل است. ما باید به خودمان اجازه دهیم که دستخوش تغییرات پارادایم شویم — تا خود را اساساً تغییر دهیم و فقط نگرش ها و رفتارهای خود را در سطح سطحی تغییر ندهیم — تا به تغییر واقعی دست یابیم.

 

مقالات مرتبط: خلاصه کتاب استراتژی اقیانوس آبی

 

اینجاست که 7 عادت مردمان موثر مطرح می شود:

عادات 1، 2 و 3 بر تسلط بر خود و حرکت از وابستگی به استقلال متمرکز است.
عادات 4، 5 و 6 بر توسعه کار تیمی، همکاری و مهارت های ارتباطی و حرکت از استقلال به وابستگی متقابل متمرکز است.
عادت 7 بر رشد و بهبود مستمر متمرکز است و همه عادات دیگر را در بر می گیرد.

1. فعال باشید

ما مسئولیم ما فیلمنامه هایی را انتخاب می کنیم که با آن زندگی خود را بگذرانیم. از این خودآگاهی برای فعال بودن و مسئولیت انتخاب های خود استفاده کنید.

اولین عادتی که کاوی در مورد آن صحبت می کند، فعال بودن است. آنچه ما را به عنوان انسان از سایر حیوانات متمایز می کند، توانایی ذاتی ما برای بررسی شخصیت خود، تصمیم گیری در مورد نحوه نگاه کردن به خود و موقعیت هایمان و کنترل اثربخشی خود است.

به زبان ساده، برای مؤثر بودن باید پیشگیرانه عمل کرد.

افراد واکنش‌گرا موضعی منفعلانه اتخاذ می‌کنند – آنها معتقدند که دنیا برایشان اتفاق می‌افتد. آنها چیزهایی از این قبیل می گویند:

هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.
“من دقیقاً همینطور هستم.”
آنها فکر می کنند مشکل “آنجا” است — اما این فکر مشکل است. واکنش‌پذیری به یک پیش‌گویی خودشکوفایی تبدیل می‌شود و افراد واکنش‌گرا به طور فزاینده‌ای احساس می‌کنند که قربانی و خارج از کنترل هستند.

با این حال، افراد فعال متوجه می شوند که مسئولیت دارند – یا “توانایی پاسخگویی”، که کاوی آن را به عنوان توانایی انتخاب نحوه واکنش شما به یک محرک یا موقعیت تعریف می کند.

برای اینکه فعال باشیم، باید روی دایره نفوذی تمرکز کنیم که در دایره نگرانی ما قرار دارد – به عبارت دیگر، باید روی چیزهایی که می توانیم کاری انجام دهیم کار کنیم.
انرژی مثبتی که اعمال می کنیم باعث می شود دایره نفوذ ما گسترش یابد.

از سوی دیگر، افراد واکنش‌گرا بر روی چیزهایی تمرکز می‌کنند که در دایره‌ی نگرانی‌شان هستند، اما در دایره‌ی نفوذشان نیستند، که منجر به سرزنش عوامل بیرونی، ساطع انرژی منفی و کاهش دایره‌ی نفوذشان می‌شود.

درس های کلیدی:
با انجام موارد زیر خود را به چالش بکشید تا اصل پیش گامی را آزمایش کنید:

1. شروع به جایگزینی زبان واکنشی با زبان فعال کنید.

واکنشی = “او مرا خیلی عصبانی می کند.”
فعال = “من احساسات خود را کنترل می کنم.”

2. وظایف واکنشی را به کارهای پیشگیرانه تبدیل کنید.

2. با در نظر گرفتن پایان شروع کنید

با یک مقصد روشن در ذهن شروع کنید. کاوی می‌گوید که می‌توانیم از تخیل خود برای ایجاد بینشی از آنچه می‌خواهیم تبدیل شویم استفاده کنیم و از وجدان خود برای تصمیم‌گیری در مورد ارزش‌هایی استفاده کنیم که ما را راهنمایی می‌کنند.

بسیاری از ما به راحتی خود را مشغول می کنیم. ما سخت کار می کنیم تا به پیروزی ها برسیم — ترفیعات، درآمد بیشتر، شناخت بیشتر. اما ما اغلب برای ارزیابی معنای پشت این مشغله‌ها، پشت این پیروزی‌ها متوقف نمی‌شویم – از خود نمی‌پرسیم که آیا این چیزهایی که به شدت روی آنها تمرکز می‌کنیم، واقعاً برای ما مهم هستند یا خیر.

عادت 2 نشان می دهد که در هر کاری که انجام می دهیم، باید پایان را در ذهن شروع کنیم. با یک مقصد روشن شروع کنید. به این ترتیب، می‌توانیم مطمئن شویم که گام‌هایی که برمی‌داریم در جهت درست هستند.
کاوی تاکید می کند که خودآگاهی ما به ما این قدرت را می دهد که به جای اینکه زندگی خود را به طور پیش فرض یا بر اساس استانداردها یا ترجیحات دیگران زندگی کنیم، زندگی خود را شکل دهیم.

شروع با در نظر گرفتن پایان نیز برای مشاغل بسیار مهم است. مدیر بودن در مورد بهینه سازی برای بهره وری است. اما رهبر بودن به این معناست که در وهله اول یک چشم انداز استراتژیک درست را برای سازمان خود تنظیم کنید و بپرسید: “در تلاش هستیم به چه چیزی برسیم؟”

قبل از اینکه ما به عنوان افراد یا سازمان ها شروع به تعیین و دستیابی به اهداف کنیم، باید بتوانیم ارزش های خود را شناسایی کنیم. این فرآیند ممکن است شامل برخی از بازنویسی‌ها باشد تا بتوانیم ارزش‌های شخصی خود را ابراز کنیم.

کاوی توضیح می‌دهد که بازنویسی، شناسایی اسکریپت‌های بی‌اثری است که برای شما نوشته شده‌اند، و تغییر آن اسکریپت‌ها با نوشتن فعالانه موارد جدید که بر اساس ارزش‌های شما ساخته شده‌اند.

شناسایی مرکز ما نیز مهم است. هر آنچه در مرکز زندگی ما باشد، منبع امنیت، راهنمایی، خرد و قدرت ما خواهد بود.
مراکز ما اساساً بر ما تأثیر می گذارند — آنها تصمیمات، اقدامات و انگیزه های روزانه و همچنین تفسیر ما از رویدادها را تعیین می کنند.

با این حال، کاوی خاطرنشان می کند که هیچ یک از این مراکز بهینه نیستند و در عوض، ما باید تلاش کنیم که اصول محور باشیم. ما باید اصول جاودانه و تغییرناپذیری را که باید براساس آنها زندگی کنیم، شناسایی کنیم. این به ما راهنمایی می کند که باید رفتارهایمان را با باورها و ارزش هایمان هماهنگ کنیم.

درس های کلیدی:
با انجام کارهای زیر خود را به چالش بکشید تا اصل شروع با پایان را در ذهن آزمایش کنید:

1. مراسم تشییع جنازه خود را با جزئیات کامل تجسم کنید. کی اونجاست؟ آنها در مورد شما چه می گویند؟ در مورد اینکه چطور زندگی کردی؟ در مورد روابطی که داشتید؟ چی میخوای بگن؟ به این فکر کنید که اگر فقط 30 روز بیشتر از زندگی داشته باشید، اولویت های شما چگونه تغییر می کند. زندگی را با این اولویت ها شروع کنید.

2. نقش های مختلف زندگی خود را – اعم از حرفه ای، شخصی یا اجتماعی – تقسیم کنید و سه تا پنج هدفی را که می خواهید برای هر کدام به دست آورید فهرست کنید.

3. تعریف کنید که چه چیزی شما را می ترساند. سخنرانی عمومی؟ بازخورد انتقادی بعد از نوشتن کتاب؟ بدترین سناریو را برای بزرگترین ترس خود بنویسید، سپس تصور کنید که چگونه با این موقعیت کنار می آیید. دقیقاً بنویسید که چگونه با آن برخورد می کنید.

3. اولین چیزها را در اولویت قرار دهید

برای اینکه بتوانیم خودمان را به طور موثر مدیریت کنیم، باید اولویت را در اولویت قرار دهیم. ما باید نظم و انضباط را داشته باشیم تا اقدامات روزمره خود را بر اساس آنچه مهم‌تر است، نه فوری‌ترین، اولویت‌بندی کنیم.

در عادت 2، ما اهمیت تعیین ارزش های خود و درک آنچه را که قصد داریم به آن دست یابیم را مورد بحث قرار دادیم. عادت 3 این است که در واقع به دنبال این اهداف برویم و اولویت های خود را به صورت روزانه و لحظه به لحظه اجرا کنیم.

برای اینکه نظم و انضباط و تمرکز را حفظ کنیم تا در مسیر رسیدن به اهدافمان بمانیم، باید اراده ای برای انجام کاری در زمانی که نمی خواهیم انجام دهیم، داشته باشیم. ما باید در هر لحظه به جای خواسته ها یا انگیزه هایمان بر اساس ارزش هایمان عمل کنیم.

ما به مسائل فوری واکنش نشان می دهیم. ما وقت خود را صرف کارهایی می کنیم که مهم نیستند. این بدان معناست که ما از Quadrant II غفلت می کنیم، که در واقع مهم ترین آنها است.

اگر روی Quadrant I تمرکز کنیم و زمان خود را صرف مدیریت بحران ها و مشکلات کنیم، آنقدر بزرگتر و بزرگتر می شود تا زمانی که ما را مصرف کند. این منجر به استرس، فرسودگی شغلی و خاموش کردن مداوم آتش می شود.

اگر روی ربع سوم تمرکز کنیم، بیشتر وقت خود را صرف واکنش به مسائلی می کنیم که به نظر فوری می رسند، در حالی که واقعیت این است که فوریت درک شده آنها بر اساس اولویت ها و انتظارات دیگران است. این منجر به تمرکز کوتاه مدت، احساس عدم کنترل و روابط کم عمق یا شکسته می شود.

اگر روی ربع چهارم تمرکز کنیم، اساساً زندگی غیرمسئولانه ای داریم. این اغلب منجر به اخراج از شغل و وابستگی شدید به دیگران می شود.

Quadrant II در قلب مدیریت شخصی موثر است. این به چیزهایی مانند ایجاد روابط، برنامه ریزی بلندمدت، ورزش، آماده سازی می پردازد – همه چیزهایی که می دانیم باید انجام دهیم اما به ندرت به انجام آنها عمل می کنیم زیرا احساس فوریت نمی کنند.

برای اینکه زمان خود را در ربع دوم متمرکز کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه به فعالیت‌های دیگر، گاهی اوقات آنهایی که فوری به نظر می‌رسند، «نه» بگوییم. ما همچنین باید بتوانیم به طور مؤثر تفویض اختیار کنیم.
به علاوه، وقتی روی Quadrant II تمرکز می‌کنیم، به این معنی است که به آینده فکر می‌کنیم، روی ریشه‌ها کار می‌کنیم و از وقوع بحران‌ها در وهله اول جلوگیری می‌کنیم! این به ما کمک می کند تا اصل پارتو را پیاده سازی کنیم – 80٪ از نتایج شما از 20٪ زمان شما می آید.

ما همیشه باید تمرکز اولیه را روی روابط و نتایج و تمرکز ثانویه بر زمان داشته باشیم.

 

مقالات مرتبط: خلاصه کتاب کار عمیق

 

درس های کلیدی:
در اینجا چند راه وجود دارد که می‌توانید در اولویت قرار دادن چیزها تمرین کنید:

1. یک فعالیت Quadrant II را که از آن غفلت کرده اید، شناسایی کنید. آن را یادداشت کنید و متعهد به اجرای آن شوید.

2. ماتریس مدیریت زمان خود را برای شروع اولویت بندی ایجاد کنید.

3. تخمین بزنید که در هر ربع چقدر زمان می گذرانید. سپس زمان خود را بیش از 3 روز ثبت کنید. برآورد شما چقدر دقیق بود؟ چقدر در ربع دوم (مهمترین ربع) وقت گذاشتید؟

4. تفکر برد برد داشته باشید

به منظور ایجاد روابط وابسته متقابل مؤثر، ما باید متعهد به ایجاد موقعیت‌های برد-برد باشیم که برای هر طرف سودمند و رضایت بخش باشد.

کاوی توضیح می دهد که شش پارادایم از تعامل انسانی وجود دارد:

1. برد-برد: هر دو نفر برنده می شوند. توافقات یا راه حل ها برای هر دو طرف سودمند و رضایت بخش هستند.

2. برد- باخت: “اگر من برنده شوم، تو باخت.” افراد برد-بازنده مستعد استفاده از موقعیت، قدرت، اعتبار و شخصیت برای رسیدن به مسیر خود هستند.

3. باخت-برد: “من باختم، تو برنده شوی.” افراد باخت سریع خشنود و دلجویی می کنند و از محبوبیت یا مقبولیت قدرت می جویند.

4. باخت – باخت: هر دو نفر ضرر می کنند. هنگامی که دو نفر برد-بازنده دور هم جمع می‌شوند – یعنی زمانی که دو فرد مصمم، سرسخت و با سرمایه‌گذاری نفس تعامل می‌کنند – نتیجه باخت – باخت خواهد بود.

5. برنده شدن: افرادی که ذهنیت برد دارند لزوماً نمی خواهند که شخص دیگری ببازد — این موضوع بی ربط است. مهم این است که به آنچه می خواهند برسند.

6. برد-برد یا بدون معامله: اگر نتوانید به توافقی برسید که برای دو طرف سودمند باشد، معامله ای وجود ندارد.

بهترین گزینه ایجاد موقعیت های Win-Win است. با برد-باخت، یا باخت-برد، به نظر می رسد یک نفر به آنچه در لحظه می خواهد می رسد، اما نتایج تأثیر منفی بر رابطه بین آن دو نفر در آینده خواهد داشت.

گزینه Win-Win یا No Deal برای استفاده به عنوان پشتیبان مهم است. وقتی بدون معامله به عنوان یک گزینه در ذهن خود داریم، ما را از نیاز به دستکاری افراد و پیشبرد برنامه خود رهایی می‌بخشد. ما می توانیم باز باشیم و واقعاً سعی کنیم مسائل اساسی را درک کنیم.

یکی دیگر از عوامل مهم در حل موقعیت‌های برد-برد، حفظ ذهنیت فراوانی یا این باور است که برای همه چیزهای زیادی وجود دارد.

اکثر مردم با ذهنیت کمیابی عمل می کنند – به این معنی که طوری رفتار می کنند که انگار همه چیز حاصل جمع صفر است (به عبارت دیگر، اگر شما متوجه شوید، من نمی دانم). افراد دارای ذهنیت کمیابی برای به اشتراک گذاشتن شناخت یا اعتبار بسیار مشکل دارند و برایشان سخت است که واقعاً از موفقیت های دیگران خوشحال شوند.

وقتی صحبت از رهبری بین فردی به میان می آید، هرچه شخصیت ما واقعی تر باشد، سطح پیش گرایی ما بالاتر می رود. هر چه بیشتر به برد-برد متعهد باشیم، نفوذ ما قدرتمندتر خواهد بود.

برای دستیابی به برد-برد، تمرکز خود را بر روی نتایج، نه روش ها، حفظ کنید. روی مشکلات نه مردم

در نهایت، روح برد-برد نمی تواند در محیط رقابت زنده بماند. به عنوان یک سازمان، ما باید سیستم پاداش خود را با اهداف و ارزش های خود هماهنگ کنیم و سیستم هایی را برای پشتیبانی از Win-Win در اختیار داشته باشیم.

درس های کلیدی:
با این چالش‌ها خود را به فکر برد-برد فکر کنید:

1. در مورد یک تعامل آینده فکر کنید که در آن تلاش خواهید کرد به یک توافق یا راه حل برسید. فهرستی از آنچه طرف مقابل به دنبال آن است را بنویسید. در مرحله بعد، فهرستی در کنار لیستی بنویسید که چگونه می توانید برای برآورده کردن این نیازها پیشنهاد بدهید.

2. سه رابطه مهم در زندگی خود را شناسایی کنید. به این فکر کنید که احساس می کنید تعادل در هر یک از آن روابط چیست. آیا بیشتر از آنچه می گیرید می دهید؟ بیشتر از آنچه می دهید می گیرید؟ 10 راه را بنویسید تا همیشه بیشتر از آنچه که می گیرید با هر یک به آنها بدهید.

3. تمایلات تعاملی خود را عمیقاً در نظر بگیرید. آیا آنها برد-بازنده هستند؟ این چگونه بر تعامل شما با دیگران تأثیر می گذارد؟ آیا می توانید منبع آن رویکرد را شناسایی کنید؟ تعیین کنید که آیا این رویکرد در روابطتان به شما کمک می کند یا خیر. همه اینها را بنویس

ایمیل جایی است که همه ما به سرعت عادت های بدی را ایجاد می کنیم. به جای هدر دادن زمان با کپی و چسباندن قالب‌های ایمیلی که هر روز استفاده می‌کنید، توصیه می‌کنیم از CRM رایگان HubSpot برای ارسال آسان الگوهای ایمیل شخصی‌شده در Gmail و Outlook استفاده کنید.

5. ابتدا به دنبال درک، سپس برای درک شدن باشید

قبل از اینکه بتوانیم توصیه ای ارائه دهیم، راه حل هایی را پیشنهاد کنیم، یا به هر طریقی با شخص دیگری تعامل موثر داشته باشیم، باید از طریق گوش دادن همدلانه به دنبال درک عمیق آنها و دیدگاه آنها باشیم.

فرض کنید به اپتومتریست مراجعه کرده اید و به او می گویید که در دید واضح با مشکل مواجه شده اید، و او عینک خود را برمی دارد، به شما می دهد و می گوید: “اینها را امتحان کنید — آنها سال ها برای من کار می کنند. !” آنها را می پوشید، اما آنها فقط مشکل را بدتر می کنند. چه شانسی دارید که به آن اپتومتریست بازگردید؟

متأسفانه ما در تعاملات روزمره خود با دیگران همین کار را می کنیم. ما قبل از تشخیص مشکل، راه حلی را تجویز می کنیم. ما ابتدا به دنبال درک عمیق مشکل نیستیم.

عادت 5 می گوید که ابتدا باید به دنبال درک باشیم، سپس درک شویم. برای اینکه به دنبال درک باشیم، باید گوش دادن را یاد بگیریم.
گوش دادن همدلانه نیازمند یک تغییر پارادایم اساسی است. ما معمولاً ابتدا به دنبال درک شدن هستیم. بیشتر مردم به قصد پاسخ دادن گوش می دهند نه برای فهمیدن. در هر لحظه، آنها یا در حال صحبت هستند یا برای صحبت آماده می شوند.

به هر حال، کاوی اشاره می کند، کارشناسان ارتباطات تخمین می زنند که:

10٪ از ارتباطات ما با کلمات ما نشان داده می شود [برای توییت کلیک کنید]
30٪ توسط صداهای ما نشان داده می شود [برای توییت کلیک کنید]
60٪ توسط زبان بدن ما نشان داده می شود [برای توییت کلیک کنید]
وقتی به صورت اتوبیوگرافیک گوش می دهیم – به عبارت دیگر، با چشم انداز خودمان به عنوان چارچوب مرجع خود – تمایل داریم به یکی از چهار روش پاسخ دهیم:

1. ارزیابی: موافق یا مخالف با آنچه گفته شده است

2. کاوشگر: از چارچوب مرجع خود سؤال بپرسید

3. نصیحت: بر اساس تجربه خودمان مشاوره بدهیم

4. تفسیر کنید: سعی کنید انگیزه ها و رفتار فرد را بر اساس انگیزه ها و رفتار خودمان دریابیم.

اما اگر این نوع پاسخ ها را با گوش دادن همدلانه جایگزین کنیم، شاهد نتایج چشمگیری در بهبود ارتباطات خواهیم بود. انجام این تغییر به زمان نیاز دارد، اما تمرین گوش دادن همدلانه به اندازه پشتیبان‌گیری و اصلاح سوء تفاهم‌ها، یا زندگی با مشکلات بیان‌نشده و حل‌نشده فقط برای اینکه بعداً نمایان شود، طول نمی‌کشد.

قسمت دوم عادت 5 عبارت است از “… پس باید فهمید.” این به همان اندازه در دستیابی به راه حل های برد-برد حیاتی است.
وقتی بتوانیم ایده های خود را به وضوح ارائه کنیم و در چارچوب درک عمیق نیازها و نگرانی های طرف مقابل، اعتبار ایده های شما را به میزان قابل توجهی افزایش می دهیم.

درس های کلیدی:
در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید عادت کنید ابتدا به دنبال درک باشید:

1. دفعه بعد که در حال تماشای ارتباط دو نفر هستید، گوش های خود را بپوشانید و تماشا کنید. چه احساساتی منتقل می شوند که ممکن است تنها از طریق کلمات به دست نیایند؟ آیا یک نفر به گفتگو علاقه بیشتری داشت یا دیگری؟ آنچه را که متوجه شده اید بنویسید.

2. دفعه بعد که ارائه می دهید، آن را در همدلی ریشه کنید. با توصیف دقیق دیدگاه مخاطب شروع کنید. آنها با چه مشکلاتی روبرو هستند؟ آنچه شما می خواهید بگویید چگونه راه حلی برای مشکلات آنها ارائه می دهد؟

6. هم افزایی کنید

با درک و ارزش گذاری تفاوت در دیدگاه شخص دیگر، ما فرصت ایجاد هم افزایی را داریم که به ما امکان می دهد از طریق باز بودن و خلاقیت، امکانات جدیدی را کشف کنیم.

ترکیبی از همه عادات دیگر ما را برای عادت 6 آماده می کند، که عادت به هم افزایی یا “وقتی یک به علاوه یک برابر با سه یا بیشتر است و کل از مجموع اجزایش عالی است.”

به عنوان مثال، اگر دو گیاه را نزدیک به هم بکارید، ریشه‌های آن‌ها با هم ترکیب می‌شوند و کیفیت خاک را بهبود می‌بخشند، به‌طوری‌که هر دو گیاه بهتر از خودشان رشد می‌کنند.

سینرژی به ما امکان می دهد جایگزین های جدیدی ایجاد کنیم و امکانات جدیدی را باز کنیم. این به ما به عنوان یک گروه اجازه می دهد تا به طور جمعی با کنار گذاشتن فیلمنامه های قدیمی و نوشتن متن های جدید موافقت کنیم.
بنابراین چگونه می توانیم هم افزایی را در یک موقعیت یا محیط معین معرفی کنیم؟ با عادات 4 و 5 شروع کنید — باید فکر کنید برد-برد و ابتدا به دنبال درک آن باشید.

هنگامی که این موارد را در ذهن داشتید، می توانید خواسته های خود را با خواسته های فرد یا گروه دیگر ترکیب کنید. و سپس شما در طرف مقابل مشکل نیستید — شما در یک طرف با هم هستید، به مشکل نگاه می کنید، همه نیازها را درک می کنید و برای ایجاد جایگزین سومی کار می کنید که آنها را برآورده کند.

آنچه در نهایت به آن می رسیم یک معامله نیست، بلکه یک تحول است. هر دو طرف به آنچه می‌خواهند می‌رسند و در این فرآیند روابط خود را ایجاد می‌کنند.
با ایجاد روحیه اعتماد و امنیت، دیگران را وادار می‌کنیم که بسیار باز باشند و از بینش‌ها و ایده‌های یکدیگر تغذیه کنند و هم افزایی ایجاد کنند.

جوهر واقعی هم افزایی ارزش گذاری تفاوت ها است – تفاوت های ذهنی، عاطفی و روانی بین افراد.
بالاخره اگر دو نفر نظر یکسانی داشته باشند، یکی غیر ضروری است. وقتی از دیدگاه متفاوت یک نفر آگاه می شویم، می توانیم بگوییم: “خوب است! تو آن را متفاوت می بینی! به من کمک کن آنچه را که می بینی ببینم.”

ما ابتدا به دنبال درک، و سپس قدرت و سودمندی در آن دیدگاه های مختلف به منظور ایجاد امکانات جدید و نتایج برد-برد هستیم.

Synergy به شما امکان می دهد:

به تفاوت های افراد دیگر به عنوان راهی برای گسترش دیدگاه خود ارزش قائل شوید
انرژی منفی را کنار بگذارید و به دنبال خوبی در دیگران باشید
برای باز بودن در موقعیت های وابسته به یکدیگر شجاعت به خرج دهید و دیگران را به باز بودن تشویق کنید
خلاقیت را تسریع کنید و با جستجوی جایگزین سوم راه حلی بیابید که برای همه بهتر باشد

درس های کلیدی:
1. فهرستی از افرادی که شما را عصبانی می کنند تهیه کنید. حالا فقط یک نفر را انتخاب کنید. دیدگاه آنها چگونه متفاوت است؟ یک دقیقه خودتان را جای آنها بگذارید. فکر کنید و وانمود کنید که بودن آنها چه احساسی دارد. آیا این به درک بهتر آنها کمک می کند؟

حالا دفعه بعد که با آن شخص اختلاف پیدا کردید، سعی کنید نگرانی های او و دلیل مخالفت او با شما را درک کنید. هرچه بهتر بتوانید آنها را درک کنید، تغییر عقیده آنها آسانتر خواهد بود – یا نظر خود را تغییر دهید.

2. فهرستی از افرادی که با آنها ارتباط خوبی دارید تهیه کنید. حالا فقط یک نفر را انتخاب کنید. دیدگاه آنها چگونه متفاوت است؟ حالا موقعیتی را بنویسید که در آن کار تیمی و هم افزایی عالی داشتید. چرا؟ چه شرایطی برای رسیدن به این سیالیت در تعاملات شما فراهم بود؟ چگونه می توانید آن شرایط را دوباره ایجاد کنید؟

7. اره را تیز کنید

برای مؤثر بودن، باید زمان خود را به نوسازی جسمی، روحی، ذهنی و اجتماعی اختصاص دهیم. تجدید مداوم به ما این امکان را می دهد که توانایی خود را برای تمرین هر عادت به طور هم افزایی افزایش دهیم.

عادت 7 حول محور تجدید یا صرف زمان برای “تیز کردن اره” است. همه عادات دیگر را احاطه می کند و با حفظ و تقویت بزرگترین دارایی شما – خودتان، هر یک را ممکن می کند.

طبیعت ما چهار بعد دارد و هر کدام باید به طور منظم و به روش های متعادل تمرین شوند:

بعد فیزیکی: هدف از بهبود مستمر فیزیکی این است که بدن خود را به گونه ای تمرین دهیم که ظرفیت ما برای کار، سازگاری و لذت را افزایش دهد.

برای تجدید فیزیکی خود، باید:

خوب بخور
استراحت و آرامش کافی داشته باشید
برای ایجاد استقامت، انعطاف پذیری و قدرت به طور منظم ورزش کنید
تمرکز بر بعد فیزیکی به رشد ماهیچه های پیش فعال عادت 1 کمک می کند. ما به جای واکنش نشان دادن به نیروهایی که ما را از تناسب اندام باز می دارند، بر اساس ارزش رفاه عمل می کنیم.

بعد معنوی: هدف از تجدید خود معنوی ما ارائه رهبری به زندگی و تقویت تعهد شما به سیستم ارزشی ما است.

برای تجدید روحی خود می توانید:

مدیتیشن روزانه را تمرین کنید
با طبیعت ارتباط برقرار کنید
خود را در ادبیات یا موسیقی عالی غرق کنید
تمرکز بر بعد معنوی خود به ما کمک می کند تا عادت 2 را تمرین کنیم، زیرا به طور مداوم ارزش های خود را تجدید نظر کرده و به آنها متعهد می شویم، بنابراین می توانیم با در نظر گرفتن پایان کار شروع کنیم.

بعد ذهنی: هدف از تجدید سلامت روانی ما این است که به گسترش ذهن خود ادامه دهیم.

برای تجدید ذهنی خود، می توانید:

ادبیات خوب بخوانید
یک دفتر خاطرات از افکار، تجربیات و بینش خود داشته باشید
تماشای تلویزیون را فقط به برنامه هایی محدود کنید که زندگی و ذهن شما را غنی می کنند
تمرکز بر بعد ذهنی به ما کمک می‌کند عادت 3 را با مدیریت مؤثر خود برای استفاده حداکثری از زمان و منابع خود تمرین کنیم.

بعد اجتماعی/عاطفی: هدف از نوسازی اجتماعی، ایجاد روابط معنادار است.

برای تجدید عاطفی خود، می توانید:

به دنبال درک عمیق افراد دیگر باشید
در پروژه های معناداری که زندگی دیگران را بهبود می بخشد، مشارکت کنید
ذهنیت فراوانی را حفظ کنید و به دنبال کمک به دیگران برای رسیدن به موفقیت باشید
تجدید بُعد اجتماعی و عاطفی ما به ما کمک می‌کند تا با درک اینکه راه‌حل‌های برد-برد وجود دارد، به دنبال درک دیگران و یافتن جایگزین‌های سوم سودمند متقابل از طریق هم افزایی، عادت‌های ۴، ۵ و ۶ را تمرین کنیم.
همانطور که ما بر تجدید خود در امتداد این چهار بعد تمرکز می کنیم، همچنین باید به دنبال این باشیم که یک فیلمنامه نویس مثبت برای افراد دیگر باشیم. ما باید با نشان دادن اینکه به آنها ایمان داریم، با همدلانه گوش دادن به آنها، و با تشویق آنها به فعال بودن، الهام بخش آنها به مسیری بالاتر باشیم.

زیبایی واقعی 7 عادت این است که بهبود در یک عادت به طور هم افزایی توانایی ما را در بهبود بقیه عادت ها افزایش می دهد.
تجدید فرآیندی است که به ما قدرت می‌دهد تا در مارپیچ رو به رشد رشد و تغییر و بهبود مستمر حرکت کنیم.

درس های کلیدی:
1. فهرستی از فعالیت هایی تهیه کنید که به شما کمک می کند خود را در هر یک از 4 بعد تجدید کنید. برای هر بعد یک فعالیت انتخاب کنید و آن را به عنوان هدف هفته آینده فهرست کنید. در پایان هفته، عملکرد خود را ارزیابی کنید. چه چیزی باعث شد در رسیدن به هر هدف موفق یا شکست بخورید؟

2. متعهد شوید که هر هفته یک فعالیت خاص «تیز کردن اره» را در هر چهار بعد یادداشت کنید، آنها را انجام دهید و عملکرد و نتایج خود را ارزیابی کنید.

 

و در نهایت:

مسئله اینجاست که همه‌ی ما مشکلات بسیار زیادی در زندگی داریم و هر بار که می‌خواهیم تغییری ایجاد کنیم برای خودمان هدف می‌گذاریم. اما با خودتان روراست باشید چند بار از این هدف‌گذاری‌ها جواب گرفته‌اید؟

اهداف تنها به ذهن‌تان یک مسیر خواهد داد اما آنچه که مهم است این است که این مسیر را چگونه قرار است طی کنید که این نیز همیشه به خودتان برمی‌گردد. طی کردن این مسیر به تمام عادت‌هایی بستگی دارد که تا به این لحظه داشته‌اید  و دارید.

درباره استفهان کاوی:

در هفت عادت مردمان موثر ، استفن کاوی (1932-2012) رویکردی کل نگر به زندگی و کار ارائه کرد که با مدیر گیج خود که در زمان‌های پرتلاطم کار می‌کرد تحسین‌برانگیز بود.

استفان کاوی یکی از بنیانگذاران و نایب رئیس فرانکلین کاوی در شرکت خدمات حرفه ای جهانی بود. در سال 1985 او مرکز رهبری کاوی  که اکنون بخشی از مجموعه فرانکلین کاوی است  و موسسه رهبری اصول محور در یوتا را تأسیس کرد. او در سال 1932 متولد شد و مدرک MBA را از مدرسه بازرگانی هاروارد و دکترا را از دانشگاه بریگهام یانگ گرفت و پس از آن استاد رفتار سازمانی و مدیریت بازرگانی شد.

در مرکز رهبری کاوی، از طریق نوشته های خود  عمدتاً هفت عادت مردمان موثر منتشر شده در سال 1989 (که بیش از 25 میلیون نسخه فروخته است)  و از طریق مشاوره (او توسط پرزیدنت کلینتون به کمپ دیوید دعوت شد)، پیام او به دست همه رسیده است. میلیون ها نفر در تجارت، دولت و آموزش و پرورش.

مضامین تکرار شونده در آثار مختلف او عبارتند از: قدرت دگرگون کننده اصول که ریشه در قوانین طبیعی غیرقابل تغییر حاکم بر اثربخشی انسانی و سازمانی دارد. تطبیق هر جنبه ای از زندگی خود با این اصول، رهبری موثر، و توانمندسازی. ما بر روی هفت عادت افراد بسیار مؤثر تمرکز می کنیم، در حالی که ایده او را از عادت هشتم در سال 2004 معرفی می کنیم. استفان کاوی در بیمارستان به دنبال یک تصادف با دوچرخه درگذشت. او 79 سال داشت.

 

در اینجا چند نقل قول از کتاب  هفت عادت افراد بسیار موثر نوشته ایم:

  • “مهم این نیست که آنچه را که در برنامه شما است اولویت بندی کنید، بلکه برنامه ریزی در اولویت است.”
  • «بیشتر مردم به قصد فهمیدن گوش نمی دهند. آنها به قصد پاسخ دادن گوش می دهند.»
  • “برای اینکه خودمان را به طور موثر تغییر دهیم، ابتدا باید ادراکات خود از فضای پیرامونمان را تغییر دهیم.”
  • من منتظر شرایطم نیستم. من منتظرتصمیماتم هستم.
مقالات مرتبط: خلاصه کتاب ثروتمند ترین مرد بابل

2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

Instagram
بلوویرا در اینستاگرام
Telegram
بلوویرا در تلگرام
Instagram

بلوویرا در اینستاگرام

Telegram

بلوویرا در تلگرام

پست های اخیر:
تبلیغات:
بنر بلوویراکست
سفارش طراحی سایت بلوویرا
خدمات سئو سایت بلوویرا
پشتبانی سایت وردپرس بلوویرا

مقالات مرتبط:

درخواست طراحی سایت:

جهت طراحی سایت و راه اندازی کسب و کار آنلاین خود در بستر اینترنت فرم زیر رو پر کنید.

طراحی سایت با بلوویرا
مشاوره

درخواست مشاوره:

برای رزرو وقت مشاوره در حوزه طراحی سایت ، راه اندازی کسب و کار و سئو با ما در تماس باشید.

فهرست